پردههای تجمل و پژواک اسراف
- شناسه خبر: 10853
- تاریخ و زمان ارسال: 6 تیر 1403 ساعت 09:50
- نویسنده: بردباری نیوز

به گزارش خبرگزاری برنا در آذربایجان شرقی، دوباره قلم روی کاغذ میلغزد، این بار برای کالبدشکافی زخمی کهنه اما دهانبازکرده بر پیکره جامعه ما: تجملگرایی و اسراف. پدیدهای که ریشه در اعماق تاریخ دارد، اما در عصر پر زرقوبرق ارتباطات، بال درآورده و بیمحابا میتازد. ماییم و چشمهایی که هر روز خیره میشود به ویترینهای مجازی و واقعی، به زندگیهایی که گاه واقعیاند و اغلب تصویری، و حسرتی که تلخ بر دل مینشیند.
انگار نه انگار که دین ما، فرهنگ ما، و حتی عقل سلیم، همگی بر طبل نفی تجمل و مذمت اسراف کوبیدهاند. از “کلوا و اشربوا ولا تسرفوا” قرآن کریم تا پندهای سعدی که میگوید: “شکم بنده در بند آن درم است/ که بخشنده در بند انگور و خم است”، همه و همه ما را به میانهروی و قناعت فراخواندهاند. اما چه شده که این همه توصیه، زیر غبار تجمل گم شده است؟
<span;>دلایل این خودباختگی در برابر تجمل و افتادن در دام اسراف را باید در لایههای مختلف جامعه جستجو کرد. یک دلیل ریشهای، شاید احساس کمبود و ناتوانی در دستیابی به خواستههای مشروع و طبیعی است. وقتی مسیرهای موفقیت مسدود یا دشوار میشوند، برخی افراد گمان میکنند با نمایش زرقوبرق ظاهری میتوانند جای خالی نداشتهها را پر کنند. این میشود که به جای تلاش برای ساختن زندگی بهتر، به “بهتر نشان دادن زندگی” رو میآورند.
عامل دیگر، چشم و همچشمیهای کورکورانه است. شبکههای اجتماعی، به خصوص اینستاگرام، با لالاییهای فریبنده بلاگرها و اینفلوئنسرهایی که زندگی خود را در هالهای از تجمل و ریختوپاش به نمایش میگذارند، این آتش را شعلهورتر کردهاند. بلاگری که صبحانهاش را در فلان کافه لاکچری به تصویر میکشد، یا از خرید کیف و کفش فلان برند معروف گزارش میدهد، ناخواسته و خواسته، در ذهن مخاطب، به خصوص جوانان و نوجوانان، این انگاره غلط را تقویت میکند که خوشبختی در گرو داشتن این اقلام گرانقیمت است. زندگی این بلاگرها، که اغلب بخشهایی گزینش شده و فیلتر شده از واقعیت است، میشود معیار و متر سنجش خوشبختی، و سیل عظیمی از مردم را در حسرت و سرخوردگی غرق میکند.
فضای مجازی، به منزله ویترینی بیپایان، هر روز تصاویر جدیدی از خانههای آنچنانی، ماشینهای مدلبالا، سفرهای پرهزینه و میهمانیهای پر زرقوبرق را به رخ میکشد. مقایسه ناخواسته زندگی خود با این تصاویر، احساس ناکافی بودن و عقب ماندن را در افراد دامن میزند و آنها را به سمت هرچه بیشتر مصرف کردن و نمایش آن سوق میدهد، حتی اگر به قیمت استقراض و زیر بار قرض رفتن باشد.
مذمت اسراف، تنها یک توصیه اخلاقی نیست، یک ضرورت اقتصادی و اجتماعی هم هست. وقتی منابع محدود کشور صرف خرید و واردات کالاهای لوکس و غیرضروری میشود، وقتی بخش قابل توجهی از درآمد خانوارها به جای پسانداز و سرمایهگذاری در تولید یا آموزش، صرف تجملات میشود، چرخهای اقتصاد لنگ میزند و فاصله طبقاتی عمیقتر میشود. اسراف در منابع طبیعی، از آب و برق گرفته تا نان و مواد غذایی، نه تنها ناسپاسی در برابر نعمتهای الهی است، بلکه خیانتی آشکار به نسلهای آینده است که سهمشان را بر باد میدهیم.
نفی تجملگرایی، به معنای نفی زیبایی و آراستگی نیست. اسلام و فرهنگ ایرانی همواره بر زیبایی و نظم تأکید داشتهاند. اما مرز باریکی میان آراستگی و تجمل، میان استفاده بهینه و اسراف وجود دارد. تجمل آنجایی آغاز میشود که هدف از داشتن چیزی، رفع نیاز نباشد، بلکه صرفاً خودنمایی و فخرفروشی باشد.
برای برونرفت از این وضعیت، نیاز به یک عزم همگانی است. نقش رسانهها، از جمله همین اینستاگرام و بلاگرها، در این میان حیاتی است. به جای ترویج مصرفگرایی، میتوانند مبلغ فرهنگ قناعت، سادهزیستی و ارزشهای انسانی باشند. میتوانند الگوهای موفقیت را نه در ثروتهای بادآورده و نمایشهای پر زرقوبرق، بلکه در تلاش، خلاقیت، و خدمت به جامعه معرفی کنند.
آموزش و پرورش نیز نقش مهمی در نهادینه کردن فرهنگ قناعت و مذمت اسراف از سنین پایه دارد. خانوادهها نیز با ترویج سبک زندگی سالم و به دور از تجملات غیرضروری، میتوانند فرزندان خود را در برابر هجمه چشم و همچشمی واکسینه کنند.
در نهایت، هر یک از ما مسئولیم. مسئول در برابر انتخابهایمان، مسئول در برابر آنچه مصرف میکنیم، و مسئول در برابر آنچه به نمایش میگذاریم. بیایید از سراب تجمل بگذریم و به واقعیت قناعت و سادهزیستی بازگردیم. بیایید به جای ساختن بناهای پرزرقوبرق، دیوارهای همدلی را بلندتر بسازیم و به جای انباشت ثروت، بذرهای مهربانی و یاریگری بپاشیم. شاید اینگونه، هم دنیایمان آبادتر شود و هم آخرتمان.








